این کشور برای فراگیر کردن صلح و دوستی دارد. نوع مواجهه ی ایران با اجلاس مکه و روابطش با عربستان، مصر و سایر کشورها و البته میزبانی موفقیتآمیز اجلاس عدم تعهدها و نقش این کشور در معادلات منطقهای و جهانی از مصادیق این ادعاست.
اشاره: «اریک والبرگ»، کارشناس کاناداییالاصل مسائل خاورمیانه، آسیای مرکزی و روسیه و فارغالتحصیل رشتهی اقتصاد از دانشگاههای تورنتو و کمبریج است. وی از دههی 1980م. تا کنون در حوزهی روابط شرق-غرب قلم میزند. والبرگ مدتها در شوروی، روسیه و ازبکستان زندگی کرده و در کارنامهی کاری خود عنوان مشاور سازمان ملل، نویسنده، مترجم و خبرنگار را نیز یدک میکشد. وی مفسر روزنامهی «الاهرام»، شبکهی تلویزیونی «الجزیره»، «دیستینیت وویس»، «گلوبال ریسرچ»، «ترکیش ویکلی» و ... است.
گروه بینالملل برهان/ اریک والبرگ؛ آنچه که رسانههای غربی دربارهی تحولات خاورمیانه تبلیغ میکنند با واقعیتهای موجود در منطقه تفاوتی بسیار عمیق دارد. «حسنی مبارک» که تا دیروز مهرهی مناسب و متحدی قابل اعتماد برای غرب به حساب میآمد، پس از اعتراضهای مردمی به عنصری فاسد و ستمگر تبدیل میشود. این همان چیزی است که باید نام آن را منفعتطلبی مفرط غرب نامید که سراسر امپراتوری مغرب زمین را فرا گرفته است.
پس نباید از این گزاره حیرتزده شد که ایران در فهرست کشورهای محور شرارت قرار گیرد، آن هم تنها به این دلیل که متهم است روزی امکان ساخت سلاح اتمی خواهد یافت و همهی جهان را مورد تهدید قرار خواهد داد. کشوری که امروز روابطش نه فقط با همسایگان خود مانند افغانستان -که در کنار کمک به باز سازی آن در ساخت راه آهن جدید هرات به خلیج فارس مشارکت دارد- و پاکستان -که پروژهی خط لولهی صلح را برای این کشور دستور کار دارد- که با رقبای نه چندان صمیمی خود از جمله عربستان و در حال حاضر مصر نیز به سمت بهبودی نسبی است.
در دوهفتهای که گذشت شاهد دو همایش مهم سازمان همکاریهای اسلامی و اجلاس سران عدم تعهد بودیم که ایران در این دو اجلاس بار دیگر حضور برجستهی خود در عرصهی بینالمللی را به اثبات رساند. در اجلاس هفتهی گذشته سازمان همکاریهای اسلامی در مکه شاهد بودیم که «محمود احمدینژاد» رئیسجمهور ایران در کنار پادشاه عربستان «عبدالله بن عبدالعزیز» قرار گرفته و در مذاکرههایی بی پرده دربارهی سوریه به طرف عربستانی خود این پیغام را منتقل کرد که اخراج سوریه از این سازمان اقدامی کاملاً بیمنطق و بیهوده است.
به طور حتم رئیسجمهور سوریه، «بشار اسد» باید به این اجلاس دعوت میشد چرا که طبق اساسنامه، اخراج سوریه نقض صریح منشور سازمان همکاریهای اسلامی بوده است. وزیر خارجهی ایران «علیاکبر صالحی» در این اجلاس بیان داشت، تعلیق عضویت سوریه از این سازمان حرکت به سمت حل مسئلهی این کشور نخواهد بود بلکه اقدامی در جهت حذف صورت مسئله است.
ایران برای اینکه اجلاس سازمان همکاریهای اسلامی را تحریم کند یا اینکه میزبان این نشست را به دلیل حمایت از سرکوب بیرحمانهی قیام مردم در بحرین محکوم کند، دلایل مختلفی داشت. در عوض مقامهای ایران اجلاس مکه را فرصتی دانستند تا با حضور در آن ضمن بهبود روابط با کشورهای بلوک ایالات متحده، عربستان و کشورهای حاشیهی خلیجفارس و تضمین حضور آنان در اجلاس اخیر جنبش عدم تعهد در تهران، راهی برای پایان خونریزیها در سوریه بیابند. علی اکبر صالحی در اجلاس مکه ابراز داشت تمامی کشورها به ویژه کشورهای سازمان همکاریهای اسلامی باید دست در دست هم دهند تا مسئلهی جاری سوریه از مسیری حلوفصل شود که صلح، ثبات و امنیت در منطقه تأمین گردد.
برای احمدینژاد چه جایی بهتر از شهر مکه که ماه رمضان خود را در آنجا به پایان برد. در این سفر حتی پادشاه عربستان در ابتکاری اعلام کرد هدیهای برای جهان تشیع و ایرانیان دارد که همانا دایر کردن مرکز گفتوگوی شیعه و سنی در عربستان است. اقدام دستگاه سیاست خارجی ایران نقطهی روشن دیگری را نیز در پی داشت؛ «محمد مرسی» رئیس جمهور مصر اعلام کرد به جای معاونش «محمود مکی»، شخصاً در اجلاس جنبش عدم تعهد در تهران حضور خواهد یافت تا اولین دیدار یک رهبر مصری (و یا یک مقام بلند پایه از این کشور) بعد از انقلاب سال 1979م. ایران و بعد از تنش در روابط دو کشور به دنبال امضای توافقنامهی صلح مصر و اسراییل در سال 1980م. ، به وقوع پیوندد.
شائبههای این سفر به آنجا مربوط میشود که مصر خود را به عنوان پیشرو تحولاتی میداند که خود آن را بهار عربی و تهران آن را بیداری اسلامی مینامد. در واقع سقوط «زینالعابدین بنعلی» در تونس و حسنی مبارک در مصر از سوی ایران ادامهی حرکت انقلابی سال 1979م. تعبیر شده است که به دنبال آن شاه از این کشور بیرون رانده شد.
ایران برای اینکه اجلاس سازمان همکاریهای اسلامی را تحریم کند یا اینکه میزبان این نشست را به دلیل حمایت از سرکوب بیرحمانهی قیام مردم در بحرین محکوم کند، دلایل مختلفی داشت. در عوض مقامهای ایران اجلاس مکه را فرصتی دانستند تا با حضور در آن ضمن بهبود روابط با کشورهای بلوک ایالات متحده و کشورهای حاشیهی خلیجفارس و تضمین حضور آنان در اجلاس اخیر جنبش عدم تعهد در تهران، راهی برای پایان خونریزیها در سوریه بیابند.
در این میان رسانههای غربی با اینکه تشابهات در هر دو برههی تاریخی عیان به نظر میرسید باز هم این قیاس را منکر شدند. رهبران هر دو عصر در ویژگیهایی نظیر فساد حکومتی، گرایشهای سکولار و بازی در جبههی ایالات متحده دارای اشتراک بودند.
در عوض این رسانهها همه تلاش خود را به کار بستند تا میان حرکت جوانان مصری در سال 2011م. در قاهره که از راه شبکهی اجتماعی «فیس بوک» گرد هم آمده بودند و حرکتهای اعتراضی سال 2009م. که به دنبال انتخابات ریاست جمهوری ایران در تهران به وقوع پیوست، نسبتی مستقیم برقرار کرده و این گونه وانمود کنند که ذات اسلامی حرکت مردم در انقلاب 1979م. ایران و 2011م. مصر امری زودگذر بوده و این شبکهی اجتماعی فیس بوک بوده که صدای واقعی مردم را منعکس کرده است. روی کار آمدن اسلامگرایان پس ماههای پر تلاطم انقلاب 2011م. در مصر و آرامش درونی امروز ایران ماهیت و جوهرهی واقعی انقلابهای دو کشور را به خوبی آشکار میکند.
مرسی اولین دیدار خارجی خود را بازدید از مهمترین همسایهی خود یعنی عربستان سعودی قرار داد تا ضمن این دیدار، حج عمرهی خود را نیز به جا آورده باشد. دومین دیدار مهم او از فلسطین و رفتن به منطقهی غزه و گرفتن عکسی به یادگار در کنار نخستوزیر فلسطین «اسماعیل هنیه» بود. مرسی پس از برکناری ژنرالهای رده بالای طرفدار ایالات متحده در مصر سفر خود را در هفتهای که گذشت به مکه برای شرکت در اجلاس سازمان همکاریهای اسلامی انجام داد تا پس از این دیدار به پکن رفته و بعد از دیدار با مقامهای چینی، راهی تهران شود.
تردیدی نیست که ایالات متحده در نهایت چهرهی جدید مصر را خواهد دید با این تفاوت آشکار که مصر این روزگار دیگر کشوری نیست که 40 سال وفاداری خود را به واشنگتن ثابت کرد. از این رو است که ناظران بیطرفی که اجلاس مکه را دنبال کردند از مواضع مصر در قبال مسئلهی سوریه که فاصلهی زیادی با سیاستهای خاورمیانهای ایالات متحده داشت دچار حیرت نشدند. این درست است که مرسی در این اجلاس اظهار داشت «زمان آن فرا رسیده است تا رژیم سوریه ترک قدرت کند» اما او مشخصاً هرگونه دخالت خارجی در سوریه را رد و بر ایجاد یک گروه تماس مشترک شامل عربستان، ایران، ترکیه و مصر برای ایجاد تغییرات مسالمتآمیز در این کشور تأکید کرد.
مرسی و اخوان المسلمین مصر با وجود فشارهایی که سالها بر اخوان المسلمین سوریه از سوی دولت مرکزی وارد شده و با وجود اینکه این گروه در سوریه در حال حاضر در خط مقدم شورشهای مسلحانه برضد رژیم بشار اسد قرار دارد در موضعی همگرایانه با ایران و روسیه بر این اعتقاد استوار است که راهحل مسئلهی سوریه در ایجاد آتش بس و راهحلی مسالمتآمیز خواهد بود. این موضع مرسی و اخوان مصر برخاسته از اعتقادی است که این گروه سالیان سال در استفاده نکردن از خشونت بر آن پایبند بوده و در انقلاب مصر نیز این نکته به خوبی خود را نمایان ساخت. اخوان مصر با الجزایر، افغانستان و حتی سوریه متفاوت است.
این گروه که اکنون حکومت را در قاهره در اختیار دارد در حال حرکتی رو به پیشرفت و همراه با بلوغی است که دموکراسی پایدار را برای مصر به ارمغان میآورد و حاصل این رویکرد بیان مواضع اصولی رئیس جمهور این کشور به نمایندگی از مردم خود در اجلاس مکه است. حتی پیشنهاد 2 میلیارد دلاری قطر برای افزایش ذخایر خارجی مصر نیز راهی برای غلبه بر ذهن مرسی و تغییر مواضع وی نمییابد.
«رامین مهمانپرست» سخنگوی وزارت خارجهی ایران با حمایت از پیشنهاد مرسی برای ایجاد یک جبههی واحد اسلامی به منظور حل مسئلهی سوریه میگوید:
«سوریه به نقطهی رویارویی تمام عیار قدرتها و جنبش مقاومت اسلامی بدل شده است.»
اگر عربستان، ترکیه و ایران به همراه مصر به عنوان یک کنشگر فعال زمینهای را برای گرد هم آمدن نیروهای دولت مرکزی و اپوزیسیون سوریه فراهم آورند راه برون رفت از بحران هموار شده و بارقههای امید برای حلوفصل بحران بیش از گذشته رخ خواهد نمود. سازمان همکاریهای اسلامی که با 57 عضو در سال 1969م. به نمایندگی از 2 میلیارد مسلمان در سراسر جهان تأسیس شد همواره شعار خود را ترویج همبستگی در میان اعضا و حفظ صلح و امنیت قرار داده است. در این میان مصر و ایران اجلاس مکه را صرفاً محملی برای بیان مواضع و اهداف خود قرار دادند.
بهبود روابط ایران و مصر به دلیل قرابت رژیم مبارک به آمریکا و اسراییل سالهاست که به تأخیر افتاده است. سال گذشته بود که برای اولین بار پس از انقلاب مصر و قبل از روی کار آمدن حزب «آزادی و عدالت» وابسته به اخوان المسلمین، یک ناو جنگی ایران از کانال سوئز عبور کرد. در زمان مبارک هم اقدامهای بسیاری از سوی دو طرف صورت گرفت تا عادی سازی روابط از راه افزایش مبادلات تجاری و برقراری خط هوایی مشترک میان دو کشور صورت گیرد. شاید بتوان گفت در حال حاضر تنها چند ماه تا برقراری کامل روابط دیپلماتیک میان دو کشور فاصله است.
کنفرانسها میآیند و میروند اما همواره این نتایج آزمونهاست که برای کشورها باقی میماند. نقاط روشن شانزدهمین اجلاس عدم تعهد روزنامهی «واشنگتن پست» را بر آن میدارد تا با به کارگیری عبارت خصمانهی «عیاشی بیهوده» ناراحتی خود را از برگزاری همایشی که قرار است از 26 تا 31 اوت در تهران و با حضور 120 کشور از جمله 40 تن از رهبران کشورهای عضو و با حضور یک مهمان افتخاری به نام محمد مرسی به عنوان رئیس جمهور تازه منتخب کشور مصر برگزار شود ابراز کند.
اجلاس قبلی جنبش عدم تعهد با میزبانی مصر در سال 2009م. برگزار شد که بر اساس پروتکل رئیس جمهور مصر تا اجلاس بعدی مسئول فعالیتهای جنبش عدم تعهد خواهد بود که این یعنی در سال اول، حسنی مبارک، در سال دوم، ژنرال محمد طنطاوی و از یکم جولای 2012م. محمد مرسی به عنوان رئیس این جنبش هدایت امور را در اختیار داشتند. (مصر آخرین بار در سال 1964م. میزبان اجلاس جنبش عدم تعهد بود که جمال عبدالناصر از سال 1964 تا 1970م. ریاست این جنبش را بر عهده داشت.)
با میزبانی این اجلاس از سوی ایران و به دست گرفتن مسئولیت رهبری این جنبش، جان تازهای در کالبد مهمترین سازمان بینالمللی ضدامپریالیستی دمیده شده و این در شرایطی است که سازمان ملل متحد، سازمان همکاریهای اسلامی و اتحادیهی عرب، کم و بیش در راستای دستور کار ایالات متحده برای خاورمیانه حرکت میکنند.
این جنبش نخستین بار در سال 1961م. در «بلگراد» و توسط رئیسجمهور یوگسلاوی «یوسیپ بروز تیتو»، نخستوزیر هند «جواهر لعل نهرو»، رئیسجمهور مصر «جمال عبدالناصر»، نخستین رئیسجمهور غنا «کوامه نکرومه» و رئیس جمهور اندونزی «سوکارنو» تأسیس شد که آرمانهایی همچون جنبش آزادی ملی در کنار مقابله با سلطهی امپریالیسم را در سر میپروراند و به دنبال ایجاد گفتمانی واسط میان دو بلوک شرق و غرب بود.
اصول موضوعهی این جنبش همانند سازمان همکاریهای اسلامی ایجاد همبستگی و اجرای رویههای صلحآمیز برای حل مناقشههای بینالمللی است و از آن جا که به عنوان وزنهی متعادل کنندهی قدرتهای بزرگ ایفای نقش کرده همواره از مشارکت در قرار دادها و پیمانهای نظامی اجتناب کرده است و این در حالی است که سازمان همکاریهای اسلامی توسط عربستان و با بودجهی این کشور و به منظور برقراری موازنه با اردوگاه شرق و کمونیسم و به عنوان پایگاهی در بلوک غرب تأسیس شد.
با فروپاشی شوروی هم جنبش عدم تعهد نفوذ خود را در مسائل جهانی از دست داد و هم سازمان همکاریهای اسلامی نتوانست فاصلهی خود را از سیاستهای ایالات متحده حفظ کند. (اخراج سوریه از این سازمان گواهی بر این مدعاست.) با این حال جنبش عدم تعهد نزدیک به دو سوم از اعضای سازمان ملل متحد و 55 درصد از جمعیت جهان را شامل میشود. در هفتمین اجلاس این جنبش که در سال 1983م. در دهلینو برگزار شد، جنبش عدم تعهد خود را بزرگترین جنبش صلح تاریخ نامید و تأکید مضاعفی بر مسئلهی خلع سلاح جهانی داشت.
بعد از پایان جنگ سرد این جنبش تلاش زیادی از خود نشان داد تا بتواند بلوکهای جدیدی از قدرت را مانند برزیل، روسیه، هند و چین شکل دهد و در مقابل تنها ابر قدرت باقی مانده از دورهی جنگ سرد یعنی ایالات متحده قد علم کنند اما نه آنگونه که در گذشته با اهداف ضد استعماری به اقدامهای خود سامان میداد بلکه تنها با هدف افزایش قدرت نفوذ در برنامههای مورد نظر؛ از سوی دیگر برزیل هرگز عضو جنبش عدم تعهد نبوده است.
در طول دههی 1970م. و اوایل 1980م. جنبش عدم تعهد کمپینی را ایجاد کرد که هدفگذاری آن بر مبنای بازسازی روابط تجاری بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه و نیز ایجاد نظم نوین در اقتصاد جهانی و بازخوردهای فرهنگی آن و بازتولید نوعی نظم نوین در فضای اطلاعات و ارتباطات جهانی قرار گرفت. این جنبش نوعاً متعهد به توسعهی پایدار، دستیابی به اهداف هزارهی جدید، ایجاد بستری جهانی برای تصمیمسازیهای دموکراتیک در عرصهی امور مالی، کاهش بار بدهیهای کشورهای فقیر، تجارت عادلانه و افزایش کمکهای خارجی است.
با میزبانی این اجلاس از سوی ایران و به دست گرفتن مسئولیت رهبری این جنبش، جان تازهای در کالبد مهمترین سازمان بینالمللی ضدامپریالیستی دمیده شده و این در شرایطی است که سازمان ملل متحد، سازمان همکاریهای اسلامی و اتحادیهی عرب، کم و بیش در راستای دستور کار ایالات متحده برای خاورمیانه حرکت میکنند. نشست سران جنبش عدم تعهد به طور سنتی هر چند سال یکبار برگزار شده است که از 3 نشست آخر آن 2 نشست به میزبانی 2 کشور اسلامی مالزی (2003م.) و مصر (2009م.) برگزار شد و کنفرانس دیگر در سال 2006م. در کوبا برگزار شد.
جنبش عدم تعهد از نقطه نظر حفظ کنترل اوضاع در دورهای که مصر ریاست آن را برعهده داشت دورهی پرفروغی را پشت سر نگذاشت اما یکپارچگی کشورهای اسلامی در جنبش عدم تعهد نشانگر این واقعیت است که دنیای اسلام مسیر همواری برای همبستگی میان کشورهای جهان سوم ایجاد کرده است؛ کاری که زمانی اردوگاه شرق به دنبال انجام آن بود. از دیگر سو کشور چین قرار دارد که با تبدیل شدن به یک قدرت اقتصادی سطح رفاه بسیار بالایی برای مردم خود ایجاد کرده است. روسیه نیز خود را به اتحادیهی اروپا پیوند میزند و در این میان جهان اسلام است که با توجه به نیروی خود قادر خواهد بود تا برابری و عدالت اجتماعی را محقق سازد.
بیتردید قطعنامهی پایانی جنبش عدم تعهد تأکیدی خواهد بود بر پیشنهاد «محمد مرسی» دربارهی مسئلهی سوریه، حق دستیابی ایران به انرژی صلحآمیز هستهای، محکومیت ساخت و نگهداری سلاحهای هستهای از سوی اسراییل و ادامهی اشغال سرزمینهای فلسطینی و نیز محکومیت غرب به دلیل اعمال استانداردهای دوگانه در مبارزه با تروریسم و به کارگیری زور در روابط خارجی.
این قطعنامه همچنین میتواند نقد عملکرد گذشتهی غرب را در خود جای دهد، اقدامهایی نظیر حمله و اشغال عراق توسط ایالات متحده، ادعای جنگ برضد تروریسم، تلاش برای ایجاد وقفه در برنامهی هستهای ایران و سایر اقدامهای تقبیح شده مانند نقض حقوق انسانی و تلاش برای ایجاد محدودیت و موانع بر سر راه حاکمیت کشورهای کوچک دنیا که امروزه از سوی غرب پیگیری میشود.(*)
*اریک والبرگ؛ تحلیلگر برجستهی روزنامهی الاهرام مصر/ انتهای متن/
کد مطلب: 3965 | تاريخ: ۱۳۹۱/۶/۸ | ساعت:
۱۱ : ۰